یک کیک خوشمزه
پختیم با مامان
هم کار سختی بود
هم اندکی آسان
هم آرد را او ریخت
هم شیر و روغن را
مادر به دستم داد
ماشین همزن را
یکدفعه باد آمد
در خانه مان انگار
شیر و شکر پاشید
روی در و دیوار
من فکر می کردم
یک کار آسان است
دیدم ولی در آن
سختی فراوان است
مادر نگاهم کرد
با خنده ای زیبا
او گفت : ” تزئینش
با دخترم ، سارا “
آن کیک می خندد
بر میز بعد از شام
شاعر: بتول محمدی