Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Search in posts
Search in pages

داستان کاکتوس تشنه

داستان کاکتوس تشنه

برای پنجمی‌ها بهتر است داستان را از روی متن اصلی آن بخوانیم. البته همین داستان را هم می‌شود در قالب «قصه‌گویی» برای بچه‌ها تعریف کرد. حتی بچه‌ها می‌توانند آن را به صورت نمایش اجرا کنند. داستان زیر از نگاه یک کاکتوس تشنه است که با زبان خودش درباره قانون رشد گیاهان سخن می‌گوید.

 

به نام خدا

تشنه هستم؛ دارم می‌میرم از تشنگی؛ خدای من، چطوری آب پیدا کنم آخر؟ ذخیره آبم هم دو روز است که تمام شده است. دیگر چشمانم دارد سیاهی می‌رود و همه جا را تار می‌بینم. انگار توهم زده‌ام و خیالات برم داشته که دارم هاله‌ای از صاحبم می‌بینم! او دارد دستش را می‌آورد جلو. وای خدای من، آب توی دست‌هایش می‌بینم. خدایا شکرت. می‌خواهد به من آب برساند … بریز، بریز،… ای خدا شکرت که سیرابم کرد! داشتم هلاک می‌شدم. وای وای که چقدر تشنگی سخت است. خدا را شکر که نه توهم بود، نه خواب و خیال. بالاخره صاحبم بعد از یک هفته برگشت و به دادم رسید. صدایش را می‌شنوم که دارد با یک نفر داد و بی‌داد می‌کند. می‌گوید چرا به این بدبخت آب ندادی؟ دارد خشک می‌شود! من را می‌گوید بدبخت؛ الان نمی‌دانم خوشحال باشم یا ناراحت! آهان. آمد جلو… خودش است؛ خودش است؛ بگیرش و به سزای عملش برسانش.  یک هفته است می‌آید اینجا، به همه گل‌ها آب می‌دهد، فقط به من بیچاره که می‌رسد نگاهم می‌کند و می‌‌رود!

ببینم چه به صاحبم می‌گوید! آهان، دارد می‌گوید، من فکر می‌کردم این چون کاکتوس است، آب لازم ندارد! عجب! بچه جان! آخر این چه فکری بود که با خودت کردی؟ من هم گیاهم دیگر. مثل بقیه گیاه‌ها، برای رشد نیاز به نور و آب و کود دارم. حالا چون قیافه‌ام غلط انداز است و خار دارم، باید فکر کنی من نیاز به آب ندارم؟! ای بابا! آهان خوب دارد جوابش را می‌دهد؛ صاحبم می‌گوید: «پسرجان من که می‌خواستم بروم مسافرت به تو گفتم که به همه گل‌ها آب بده. اما سمت چپی‌ها را کمتر ؛ نگفتم اصلاً آب نده! حالا اشکال ندارد، نمی‌دانستی؛ ولی عزیزم همه گل‌ها و گیاهان در قوانین رشد کردن مثل هم هستند. همه‌ آنها برای رشد به سه تا چیز نیاز دارند؛ آب، خاک و نور خورشید.»

اِاِاِ! سرش را انداخت پایین و می‌خواهد برود! کجاااا؟! یک هفته من را تشنگی داده است. نگذار برود آقا! آهان یک چیزهایی دارد می‌گوید. دارد می‌گوید که نمی‌دانسته است! دارد عذرخواهی می‌کند. خب حالا چون عذرخواهی کردی این یک بار را  از اشتباهت می‌گذرم. برو درس‌هایت را خوب یاد بگیر که بدانی قانون حیات چیست! بدانی که «آب مایه حیات است.» یعنی چه! بدانی کاکتوس‌ها هم آدم هستند! نه، ببخشید یعنی گیاه هستند، دل دارند و آب می خواهند.

نویسنده: فاطمه اختردان

Published By
m.golzar

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است

× برای درج دیدگاه باید وارد شوید