Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Search in posts
Search in pages

شعر آرزوی دانه

شعر آرزوی دانه

شعر زیر در ارتباط با چرخه‌ای دیگر یعنی چرخه دانه و آب و خورشید است.

دانه کوچک آرزویی داشت

دیدن آسمان آبی رنگ

باید از جای خود تکان می‌خورد

می‌گذشت از میان خاک و سنگ

 

تشنه بود و تحملش کم بود

شعر باران حسابی آبش داد

دست یاری دراز کرد آن وقت

لطف خورشید هم جوابش داد

 

دانه از خاک سرد بالا رفت

روزهای سیاه او سر شد

تا که چشمش به آسمان افتاد

گوشه چشم‌های او تر شد

 

حس خوب شکفتنش گل کرد

قلقلک داد دانه را خورشید

خنده‌ای کرد و ناگهان خود را

سبز و زیبا میان شبنم دید

شاعر: ندبه محمدی

Published By
m.golzar

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است

× برای درج دیدگاه باید وارد شوید