Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Search in posts
Search in pages

داستان خواص خوراکی ها

داستان خواص خوراکی ها

وقت ناهار بود. نورا وارد آشپزخانه شد و از مادر پرسید: « مامانی ناهار چی داریم؟»

مادر گفت: «خوراک مرغ عزیزم»

نورا گفت: «ولی من دوست ندارم.»

مادر گفت: «چرا عزیز دلم؟ شما که هنوز نخوردی. اول یک ‌‌کم بخور؛ شاید خوشت آمد.»

نورا گفت: «مگر باید همه چیز را بخوریم؟ خب نمی‌شود فقط ماکارونی درست کنید؟ یا مثلا مرغ خالی؟ دیگر هویج و سبزی کنارش نگذارید؟»

پدر نورا که در حال درست کردن سالاد بود، گفت: «گل دخترم! اولا که آدم خسته می‌شود اگر همه‌اش یکی دو نوع غذا بخورد. دوما بدن ما هم اینجوری ضعیف می‌شود.»

نورا با تعجب پرسید: «آخر چرا بدنمان ضعیف بشود؟»

پدرگفت: «خب چون هر کدام از مواد غذایی مثل، سبزیجات و گوشت و مرغ و لبنیات، یک خاصیتی دارند و یک سری ویتامین توی هر کدام است که توی بقیه نیست و بدن ما برای اینکه قوی بشود، به همه این ویتامین‌ها نیاز دارد. پس ما باید سعی کنیم از همه غذاها استفاده کنیم.»

نورا گفت: «یعنی مثلا هویج به آن لاغری هم خاصیت دارد؟»

پدرگفت: «بله عزیزم. هر چیزی که خدا آفریده است، یک خاصیتی دارد. مواد غذایی هم هر کدام یک خاصیت مهم دارد؛ مثلا همین هویج باعث می‌شود چشم ما بهتر ببیند و کمک می‌کند چشم‌های ما ضعیف نشود.»

نورا خوشحال شد و گفت: «خب باشد. من سعی می‌کنم از این به بعد همه چیز بخورم.»

نورا به طرف مادرش رفت و گفت: «مامان می‌شود همین الان به من هویج بدهید بخورم؟ من می‌خواهم چشم‌هایم خیلی تیزتر و قوی‌تر از چیزی که الان است بشود.»

مادر که به خاطر عاقل بودن دخترش خوشحال بود و لبخند می‌زد، نورا را در آغوش گرفت و یک هویج نارنجی تازه و بزرگ به دستش داد.

نویسنده: فاطمه اختردانش

 

Published By
m.golzar

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است

× برای درج دیدگاه باید وارد شوید