Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Search in posts
Search in pages

شعر مولای مهربانی

شعر مولای مهربانی

نامهربان و اخمو

اسمش ابولهب بود

قلبش پر از سیاهی

تاریک مثل شب بود

 

او غرقِ دشمنی بود

با حضرت محمد

با اینکه می‌توانست

بسیار خوب باشد

 

می‌شد که بذرِ ایمان

در قلب خود بکارد

مثل پیمبر از او

نور و صفا ببارد

 

امّا جدا شد از آن

مولای مهربانی

از آن رسولِ پاکی

آن ماهِ آسمانی

 

هر کس که دوست باشد

همواره با پیمبر

حالش همیشه خوب است

از هر چه خوب بهتر

شاعر: فائزه زرافشان

Published By
m.golzar

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است

× برای درج دیدگاه باید وارد شوید